با آغاز قرن بيست و يكم و افزايش اهميت انرژي و نقش آن در مناسبات جهاني، چنين به نظر مي¬رسد كه نظام جهاني در تجربهاي جديد به دوران جهاني شدن اقتصاد بازار آزاد و يا اقتصادي شدن نظام جهاني وارد شده است. در اين ميان انرژيهاي فسيلي به عنوان يكي از مهمترين عناصر اقتصادي مطرح بوده كه تا كنون جايگزين مناسبي براي آن پيدا نشده است. ديگر انواع انرژي نيز نظير انرژي خورشيدي و هستهاي هنوز نتوانسته اند به لحاظ اهميت و نقش آفريني در مسائل سياسي و نيز كاربردشان در مصارف صنعتي و ... جايگزين مناسبي براي انرژيهاي فسيلي باشند. از طرفي رقابت بر سر منابع انرژي همواره يكي از مسائل رايج در جهان ژئوپليتيك بوده كه ضمن رودرروكردن قدرتها، كشورهاي توليد كننده را نيز تهديد مينمايد.
نياز روز افزون به انرژي بويژه از سوي كشورهاي تازه صنعتي شده شرق و جنوب آسيا، رقيبان جديدي را براي مصرف كنندههاي سنتي ايجاد كرده و رقابت و تلاش براي استخراج، بهره برداري و انتقال انرژي و مسيرهاي پيشنهادي، مسائل جديدي را در مباحث ژئوپليتيك گشوده است. بدين ترتيب افزايش بيسابقه تقاضاي جهاني براي انرژي، دوران جديدي از رقابتهاي ژئوپليتيك بر محور مسائل اقتصادي بويژه انرژي را در انتظار است تا قدرتها و كشورهاي توليد كننده و مصرف كننده آن بتوانند ساختار جديدي از مناسبات و روابط چند جانبه را طراحي كرده و ادامه حيات دهند. اين مقاله در صدد است تا از طريق مطالعات اسنادي و كتابخانهاي و برخي آمار پايگاههاي معتبر اطلاعاتي در شبكه اينترنت به اين مسأله بپردازد كه انرژي فسيلي بويژه نفت و گاز نقش مهمي در بازيهاي ژئوپليتيك كنوني و آينده جهان ايفا ميكند و قدرتهاي جهاني بر سر اين موضوع با هم به رقابت ميپردازند.
ترديدي وجود ندارد كه در ميان انواع انرژي، هم به لحاظ سابقه طولانيتر و هم اثرگذاري بيشتر در مسائل جهاني، انرژي از جايگاه ويژهاي برخوردار است. تأثير انكار نشدني قيمت انرژي بويژه نفت بر اقتصاد بسياري از كشورها و به تبع آن اثر گذاري در ساير مسائل كشورها و نيز شكلگيري برخي سازمانهاي مربوطه نظير اوپك، دليل بر اين امر است. در حال حاضر، نفت به شكلهاي مختلف نيروي محركه بسياري از هواپيماها، كشتيها، تانكها، كاميونها و ديگر خودروهاي نظامي را فراهم ميكند. كشورها و كارتلهاي توليدكننده نفت خام كه ذخاير عظيم شناختهشدهاي از اين ماده را در اختيار دارند، ميتوانند از آن به عنوان يك اهرم فشار اقتصادي و سياسي استفاده كنند و اين اهرم زماني كه اين كشورها صادر كننده فراوردههاي پالايش شده نيز باشند قويتراست (كالينز،1383 :317). بنابراين نقش انرژي فسيلي در رقابتهاي جهاني انكار نشدني است. در عين حال به رغم حجم فراوان نوشتهها درباره انرژي، چنين به نظر ميرسد كه مطالعه انرژي فسيلي از ديدگاه ژئوپليتيك كمتر مورد توجه قرار گرفته است. به شكل طبيعي بررسي واقعيتهاي مربوط به انرژي با رويكرد ويژه ژئوپليتيك ميتواند تحليلي واقعيتر از اين مسائل را فراروي صاحبنظران و تصميمگيران سياسي قرار دهد.